۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

29

از صبح صدای فرز و چکش و جوشکاری تو مغزت باشه تا عصر. روز ِ تعطیلت هم هس مثلن.
بعد عصری بابا این رو بگیره دستش بگه بیا جاشیلنگی ساختم براتون.

هفته‌ی بعدش عمه‌هه بیاد بگه: عه! من چقد جاشیلنگی لازم داشتما! اینو من ببرم شما یکی دیگه برا خودتون بسازین.

۵ نظر:

سروش گفت...

هه هه...
عذاب آوره،ولی خنده دار

محمد اسماعیل آرامش گفت...

سلام.
تعدادی از کارهای زیباتون به صورت یک کمیک اسکریپت با ذکر نام در مجله اینترنتی سیاه و سفید قرار گرفت.
متشکرم.

سمانه گفت...

چقدر طرح هاتون ضشنگه.تبریک می گم

ناشناس گفت...

این یعنی اینکه شما یک پدر بازنشسته دارین که از بی حوصله گی نمی دونه چیکار کنه

Unknown گفت...

هولی شت
قشنگه