۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

29

از صبح صدای فرز و چکش و جوشکاری تو مغزت باشه تا عصر. روز ِ تعطیلت هم هس مثلن.
بعد عصری بابا این رو بگیره دستش بگه بیا جاشیلنگی ساختم براتون.

هفته‌ی بعدش عمه‌هه بیاد بگه: عه! من چقد جاشیلنگی لازم داشتما! اینو من ببرم شما یکی دیگه برا خودتون بسازین.